به گزارش شاتا، صنعت نساجی بهعنوان یکی از پایههای صنعت در جهان شناخته شده که از سوی هیچ کشوری نادیده گرفته نمیشود.
با توجه به اینکه در چندسال اخیر صنعت نساجی فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و بیشترین ضربه را از واردات و از طریق تهاتر درآمدهای نفتی با واردات پارچه و پوشاک بهویژه از کشور هندوستان به خود دیده است، اما هنوز سر پا ایستاده و با رشدی هرچند اندک به راه خود ادامه میدهد. با اینکه در ۲-۳ سال اخیر این صنعت روندی یکنواخت را به خود دیده است اما به نظر میرسد با کمی توجه بیشتر میتواند به یکی از پردرآمدترین صنایع کشور مبدل شود. صنعت نساجی از تمامی مزایای یک صنعت موفق از جمله اشتغالزایی، ارزش افزوده بالا و ارزآوری برخوردار است. به گفته مدیرکل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت؛ «با بررسیهای آماری که در مناطق آزاد صورت گرفته است، عمده حجم واردات در این مناطق مربوط به کالاهای نساجی، پارچه و پوشاک است. این کالاها بهعنوان کالای همراه مسافر وارد سرزمین ما میشود. سپس حجم واردات در مناطق آزاد به حجم واردات رسمی در گمرکات افزوده شودکه همه اینها نشان میدهد از نظر قوانین و مقررات WTO، این صنعت وارد سازمان جهانی شده اما نمیتواند از مزایای دیگری که در این سازمان نظیر تخفیفات ترجیحی وجود دارد، بهرهمند شود.»
این روند نشان میدهد قابلیتهای این صنعت بسیار بالاست و نیاز به توجه ویژه دولتمردان و صنعتگران بهخصوص در تدوین استراتژی صنعتی و سرمایهگذاری در این حوزه دارد. در این راستا با گلناز نصراللهی، مدیرکل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت به گفتوگو نشستیم و ابعاد مختلف این صنعت را مورد ارزیابی قرار دادیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
با نگاهی به آمارها وضعیت کنونی صنعت نساجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم تصویری کلی از صنعت نساجی در چندسال اخیر را پیش روی خود مجسم کنیم، میتوان گفت که در این چند سال در حالت متعادلی قرار داشتهایم. هرچند شرایط مطلوبی برای صنعت نساجی نیست اما چنین شرایطی برای تمامی صنایع کشور برقرار بوده است. صنعت نساجی صنعتی است که اگر به آن کمتوجهی شود ممکن است آسیب بیشتری نسبت به دیگر صنایع ببیند. اما با حجم وارداتی که این صنعت با آن مواجه بود به نظر میرسد صنعت نساجی توانسته به خوبی از خود محافظت کند.
آمارها نشان میدهند، تعداد واحدهای دارای پروانه صنعتی در صنعت نساجی در زمینههای نساجی، پوشاک و چرم و کفش بهعنوان زیرشاخههای صنعت نساجی ۹۷۰۰ واحد است. در این واحدها حدود ۲۹۰هزار نفر کارگر بهصورت مستقیم، مشغول به کارند که در قیاس با آمارهای اشتغال در صنعت حدود ۱۲درصد را به خود اختصاص میدهند. از سویی میزان سرمایهگذاریها در این صنعت ۷۲هزار میلیارد ریال است و سهم ارزش افزوده نساجی به کل صنعت حدود ۴ تا ۵ درصد در نوسان است. همچنین ارزش صادرات صنایع نساجی براساس سالهای گذشته ۵/۱میلیون دلار با احتساب فرش دستباف است اما با توجه به ارزش افزوده در فرش دستباف، معمولا صادرات را بدون فرش دستباف محاسبه میکنیم که در این صورت در سال گذشته آمار صادرات صنعت نساجی۹۵۰ میلیون دلار بوده است.
آخرین آمار واردات و صادرات صنعت نساجی کشور چگونه است؟
نگاهی به آمارها، واردات مواد اولیه و واسطهای در ۲سال اخیر نشان میدهد واردات صنعت نساجی در حالت ایستا بوده است، بهطوریکه در سال ۱۳۹۰ واردات مواد اولیه که عمدتا الیافها هستند و مواد واسطهای که عمدتا نخها هستند از لحاظ وزنی ۳۸۴ هزار تن بوده، این آمارها برای سال ۱۳۹۱، ۳۵۱ هزار تن و در سال ۱۳۹۲، ۳۸۶ هزار تن را نشان میدهد که در حالت یکنواخت بوده است. در کنار آن مواد نهایی در صنعت نساجی که شامل انواع پارچههای مصرفی و صنعتی است، در سال ۱۳۹۰، ۱۴۹ هزار تن، در سال ۱۳۹۱، ۱۲۱هزار تن و در سال ۱۳۹۲، ۱۴۴ هزار تن را نشان میدهد که همچنان روندی یکنواخت را نشان میدهند.
با این میزان واردات، آیا میتوان واردات پارچه را در رقابت با تولیدات داخلی دانست؟
پارچههای صنعتی نمیتوانند چندان رقیب تولیدات داخلی باشند. آنچه رقیب اصلی تولیدات داخلی محسوب میشود پارچههایی است که در صنعت پوشاک مصرف میشود. این پارچهها نسبت به ۵سال گذشته حدودا ۲برابر شده و تولیدات کشور را دچار مشکل کرده است. از اواخر سال گذشته مانند سایر صنایع دچار رکود شدیم و فروش محصولات با مشکل مواجه شده است. بخشی از این رکود به اضافه شدن واردات کالاهای مشابه کالاهای صنعت داخلی مرتبط است زیرا مشابه برخی از تولیداتی که توان تولید در داخل داریم وارد شده است. بخش دیگری از این رکود هم به وضعیت اقتصادی کشور بازمیگردد.
علت این میزان واردات در صنعت نساجی به کشور چیست؟
متاسفانه بخشی از واردات مربوط به پول فروش نفتی است که با کشورهایی از جمله کشور هند صورت گرفته است که از محل آنها، کالاهای صنعت نساجی در چندسال اخیر وارد شده و تولیدات داخل را کمی تحتالشعاع قرار داده است. به عقیده من با این حجم واردات که در کالاهای نهایی حوزه نساجی صورت میگیرد، صنعت نساجی صنعتی قوی است که توانسته باز هم به تولیدات خود ادامه دهد. در این راستا درخواستهایی مبنی بر منطقی کردن این واردات نه لزوما کاهش آن، داشتهایم و در حال رایزنی در این زمینه هستیم. در همین حال فعالیتهایی از سوی واحدهای تولیدی نساجی در رابطه با کاهش قیمت تمامشده و افزایش کیفیت نیز در حال انجام است که بتوانند اثرات این واردات را کاهش دهند.
آیا صنعت نساجی قدرت رقابت با دیگر صنایع را دارد؟ آیا صنعت نساجی توان این را دارد که بتواند جزو صنایع سرآمد کشور باشد؟
در مورد بخش نخست پرسش شما باید بگویم، هر یک از صنایع جایگاه خود را دارند اما صنعت نساجی، صنعت قدرتمندی است، زیرا دارای ارزش افزوده بالایی است، صنعت نساجی از الیاف تا پوشاک در این زنجیره ارزش افزوده بسیار بالایی را تولید میکند. از تولید الیاف، نخ، پارچه، رنگرزی، چاپ و... تا پوشاک، درصد ارزش افزوده این کالاها افزایش مییابد. افزون بر این در واحد سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال نسبت به صنایع دیگر بسیار مقدم است باتوجه به حجم کالاهای نهایی وارداتی چه در پوشاک و چه در پارچه به نظر میرسد، صنعت نساجی صنعت قدرتمندی است که میتواند در مقابل این حجم واردات ایستادگی کند و سرمایهگذاریهای خود را داشته باشد. با بررسیهای آماری که در مناطق آزاد صورت گرفته است، عمده حجم واردات مربوط به کالاهای نساجی، پارچه و پوشاک است. این کالاها دوباره صادر نمیشود در نتیجه به عنوان کالای همراه مسافر وارد سرزمین ما میشود. آن حجم واردات در مناطق آزاد نیز به حجم واردات رسمی در گمرکات افزوده میشود. همه اینها نشان میدهد که از نظر قوانین و مقررات WTO، این صنعت وارد سازمان جهانی شده اما نمیتواند از مزایای دیگری که در این سازمان وجود دارد مانند تخفیفات ترجیحی بهرهمند شود. به نظر میرسد صنعت نساجی بهصورت یکطرفه برخی از این ضوابط مانند واردات را داراست اما نتوانسته از مزایای دیگر بهرهمند شود.
آیا برای ایجاد توازن در این راستا تلاشی صورت گرفته است؟
اخیرا براساس مطالعاتی که انجام دادهایم به این نتیجه رسیدهایم که اگر میخواهیم در پوشاک با واردات رقابت کنیم باید هزینهای که در فروش پوشاک وجود دارد را کاهش دهیم. محصول از تولید تا زمانی که به دست مصرفکننده برسد هزینه توزیع و هزینه تجاری را متحمل میشود. با این اوصاف ۵۰ درصد از قیمت را توزیع و هزینههای غیرتولیدی دربرمیگیرند. یکی از علتهای آن نیز به این بازمیگردد که در کشور فروشگاههای تخصصی پوشاک نداریم و روی برند کار نکردهایم. اینها باعث میشود که پوشاک تولید داخل نسبت به پوشاک وارداتی قدرت رقابت خود را از دست بدهد. میزانی که واسطهها در مراحل توزیع صنعت نساجی وجود دارند و موجب میشوند تا هزینههای کذایی به نفع واسطهها به آن افزوده شود، در دیگر صنایع وجود ندارد. این امر نشاندهنده آن است که دلالی در صنایع نساجی نسبت به دیگر صنایع بیشتر است. در این راستا در پوشاک و در بحث برندینگ، جلسات متعددی با سرمایهگذاران داشتهایم و در آینده نیز خواهیم داشت تا آنها را برای ورود به این عرصه تشویق کنیم. در حال حاضر طرحی را پیش میبریم تا سرمایهگذاران بتوانند در بخش تجاری صنعت نساجی سرمایهگذاری کنند. این برنامهها در مراحل اولیه است و امیدواریم به ثمر برسد.
صنایع «هایتک» در کشور روبه رشد است و برخی میگویند صنعت نساجی نمیتواند با آن رقابت کند، نظر شما در این رابطه چیست؟
هر صنعتی جایگاه خود را دارد. با توجه به آمارهایی که مطرح شد، صنعت نساجی صنعتی است که نزول نداشته ولی تاکید میکنم صنعت نساجی در چند سال اخیر از رشدی که انتظار آن میرفت همانند دیگر صنایع برخوردار نبوده است. افزون بر این میتوان از صنایع هایتک در صنعت نساجی بهره برد تا تولیداتی با فناوریهای نوین داشته باشیم. صنعت نساجی صنعتی است که مزایای بالایی دارد اما در کنار آن مشکلات خاص خود را نیز داراست. صنعت نساجی در این سالها فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است. ممکن است در جایی که در نشیب افتاده اقتصاددانان در سطح کلان این صنعت را فراموش کنند اما آنقدر ظرفیتهای خاص خود را دارد که به هر حال جایگاه خود را باز میکند. هرچند صنعت نساجی فراز و فرودهای خود را دارد اما این به معنای فراموش شدن این صنعت در اقتصاد کلان و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیست. آمارها و ارقام نیز چنین چیزی را نشان نمیدهد. نساجی در دوران خود پیشرفتهای خود را داشته اما درخواست صنعتگران این است که توجه بیشتری به این صنعت شود که در صورت تحقق چنین امری میتوان تسهیلاتی برای آن در نظر گرفت تا این صنعت پیشرفتهای خود را داشته باشد. همچنان که در یک سال گذشته چندین واحد نساجی متقاضی تسهیلات برای تامین ۹۱۲۵ میلیارد ریال تسهیلات معرفی شدند که این اقدام با هدف افزایش توان مالی خرید مواد اولیه وارداتی برای رشد تولید و صادرات انجام شد.
در استراتژی صنعتی که در دولت پیشین تنظیم شد نیز صنعت نساجی در اولویت دوم صنعت کشور قرار گرفت. از دیدگاه دولت قبل، صنعت نساجی صنایع سودآوری محسوب نمیشدند و اگر تولید داخل را پوشش میدادند، کافی بود و به سبب این نگاه، توجه کمی به این صنعت شد. حال در تنظیم استراتژی صنعتی جدید که در حال تدوین است آیا از شما بهعنوان مدیرکل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت برای تنظیم این سند، دعوت شده است؟
در دولت گذشته صنعت نساجی در تقسیمبندیها در اولویت دوم قرار گرفته بود. ما نیز به این قضیه اعتراض کردیم. مهندس نعمتزاده نیز خود در یکی از جلسات به در اولویت دوم قرار گرفتن صنعت نساجی اعتراض کرد و آن را دارای قابلیت سرمایهگذاری و اولویت نخست دانسته بود. در نتیجه در دولت حاضر بر روی صنعت نساجی توجه و تاکید زیادی وجود دارد. مهندس نعمتزاده بر این عقیدهاند که به سبب مزایای بالای صنعت نساجی در زمینه اشتغالزایی، ارزش افزوده بالا و... باید این صنعت مورد بررسی زیادی قرار گیرد و جایگاه آن در اولویت دوم استراتژی صنعتی نیست. هرچند که از سوی انجمنهای صنایع نساجی نگرانیهایی پیرامون توجه نداشتن به صنعت نساجی از سوی مسئولان به وجود آمده، اما بنده بهعنوان مدیرکل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت این اطمینان را میدهم که نگرانی در این زمینه بیمورد است و صنعت نساجی از سوی دولت حاضر مورد توجه ویژه قرار دارد و برای تنظیم استراتژی صنعتی کشور از دستاندرکاران آن دعوت به عمل خواهد آمد.
همکاران ما در معاونت برنامهریزی وزارت صنعت، معدن و تجارت از یک ماتریس برای ترسیم شرایط صنایع استفاده کردهاند که در قالب ۴عامل مالی و اقتصادی، مزیت رقابتی، جذابیت صنعت و ثبات محیطی است. براساس این ماتریس برای هر یک از صنایع ضریب اهمیتی در نظر گرفته شده و به تمامی صنایع امتیاز دادهاند. براساس این امتیازدهی ۴ تقسیمبندی صورت گرفته و در قالب زون ۱ تا ۴ در نظر گرفته شده است و میتوان گفت که تقریبا بیشتر صنایع کشور در زون۳ قرار گرفتهاند و نساجی نیز در همین زون قرار گرفته است. تنها پوشاک که زیرشاخهای از صنعت نساجی است در زون ۴ قرار گرفته است. براساس تعریفهای انجام شده اگر صنعتی در ناحیه ۱ و ۲ قرار میگرفت، جذابیت خاص داشت. در مناطق ۳ و ۴ صنایع از این جذابیت برخوردار نیستند اما اگر دقت کنید این صنعت نسبت به دیگر صنایع موجود در این ناحیه از شرایط مطلوبتری برخوردار است.
این ماتریس نشان میدهد که صنعتگران به خوبی به مشکلات صنایع در کشور اشاره کردهاند. صنعتگران پیش از این اعلام کرده بودند که باید با اتخاذ سیاستهای مناسبی در جذب سرمایهگذاری خارجی، انتقال فناوری نوین و رفع موانعی که به صنعت فشار میآورد، کوشید. این مصائب و مشکلات در این ماتریس به خوبی نشان داده شده و این مسئله نشان میدهد کل صنعت از آن جذابیتی که باید داشته باشد، برخوردار نیست و باید اقداماتی برای ایجاد مزیت رقابتپذیری و رفع موانع محیطی صنعت انجام گیرد و سیاستی اتخاذ شود تا جذابیت را به صنعت بازگرداند. اما در کل جای نگرانی در این زمینه وجود ندارد زیرا در نهایی شدن سند استراتژی صنعتی در رشتههای مختلف صنعت از صاحبنظران آن صنعت نظرخواهی خواهد شد. همچنین در جلسهای که با کارشناسان در امر نگارش این استراتژی داشتیم آمارهای صنعت نساجی را ارائه دادیم و از مزایای آن گفتیم. همچنین اخیرا نامهای در این زمینه نوشته شده و از مسئولان درخواست کردهایم تا از تشکلهای این صنعت برای نظرخواهی در حوزه نساجی کمک گرفته شود. در برنامههای وزارت صنعت، معدن و تجارت در حوزه صنعت نساجی تدوین یک سند توسعه نساجی با همکاری اتحادیهها و تشکلهایی وجود دارد که جزئیات این سند در تدوین استراتژی صنعتی استفاده خواهد شد. در این سند، صنعت نساجی جایگاه محکمتری نسبت به سندهای قبلی خواهد داشت. شاید یکی از دلایل آن، این مسئله باشد که پایههای بررسی این سند استراتژی با آنچه پیش از این نوشته شده بود کاملا متفاوت است. یعنی شاخصهایی که صنعت را بررسی میکنند با شاخصهایی که در سند قبلی از آن استفاده میشد، کاملا متفاوت هستند.
برخی انتقادها از بخش نساجی مربوط به نبود برنامه و چشمانداز سالانه در این صنعت است. به نظر شما آیا ضروری نیست که صنعت نساجی در کشور، برنامههای سالانه برای خود داشته باشد؟
عملکرد ما و نتایج آن نشان میدهد که در سالهای ۸۰ تا ۸۴ که بحث نوسازی و بازسازی صنایع نساجی را در اختیار داشتیم نقشه راه وجود داشته است. نقشه راه این بود که سهم بخش خصوصی را در صنعت نساجی افزایش دهیم که در حال حاضر حدود ۹۵ درصد از تولیدات صنعت نساجی در دستان بخش خصوصی
قرار گرفته است. هدف ما این بود که بخشهای دولتی را کوچکسازی کنیم که انجام شد. اگر بنگریم میبینیم که در آن سالها یکی از برنامهها این بود که به سمت کالاهای با ارزش افزوده بالا مانند پارچههای رنگرزی، چاپ و تکمیل حرکت کنیم که چنین امری نیز به وقوع پیوست. اگر نگاهی به این سالها داشته باشید به این نتیجه میرسید که در سالهایی که مشغول بازسازی و نوسازی صنایع بودیم توان تولید این صنعت روی نخها نمره ۲۰ تا ۲۵ بود اما در حال حاضر در ریسندگیهای سیستم پنبهای که دارای ارزش افزوده بالاست و بسیار راحت تولید میشود نمره ۴۰ و ۵۰ است. در برنامههای ما تولید کالاهای نهایی پوشاک هدف اصلی بود که در این راستا تعدادی از واحدهای صنعتی که در قسمت پوشاک فعال بودند بهویژه در قسمت مردانه بیشتر رشد کردند، اما متاسفانه در بخش زنانه هنوز به هدف مورد نظر نرسیدهایم.
در سالهای قبل نقشه راه داشتیم اما اینکه نقشههای راه کامل انجام شده باشد، جای تامل دارد. زیرا به هر حال نقشههای راه وابسته به این است که واحدهایی که در آن مجموعه الگوگذاری شدهاند این سیستم را اجرا کنند. یک مقدار هم بستگی به مسائل اقتصادی و پیرامونی کشور دارد. در واقع محیط پیرامونی آن صنعت که اقتصاد کلان است، میتواند به آن صنعت کمک کند تا در انجام نقشه خود موفق باشند یا نباشند. از آنجاییکه مسائل اقتصادی کشور در چند سال اخیر در شرایط مساعدی قرار نداشت، این مسئله بر روی صنعت نساجی تاثیر سوء برجای گذاشت.
این نقشه راهی که به آن اشاره دارید در بلندمدت نوشته شده است. آیا برنامه سالانهای هم وجود دارد؟
بازسازی و نوسازی صنایع در برنامه پنجساله در نظر گرفته شده بود. بعد از آن نیز بحث بازسازی و نوسازی اما تا آنجا که اطلاع دارم برنامه بلندمدتی برای صنعت نساجی نوشته نشده است. به عقیده من بازسازی و نوسازی در صنعت نساجی باید تداوم داشته باشد. اما به نظر میرسد دنباله آن گرفته نشده است. این در حالی است که معتقدم بازسازی و نوسازی صنعت نساجی ضروری است و نیاز به برنامه بلندمدتی دارد. بنابراین اگر از همان زمان که این برنامه اجرا شده بود تداوم پیدا میکرد؛ شاید در برنامههای کوتاهمدت هم قابلیت اجرایی داشت.