تاریخ خبر : 94/06/21
هر چند دولت در دو سال اخیر تلاش كرده است از طرفی تورم را كنترل و از طرف دیگر كشور را از وضعیت ركود تورمی خارج كند اما این دو مساله منفی اقتصادی همچنان وجود دارد و روی صنایع كشور تاثیر میگذارد.
از جمله صنایعی كه تحت تاثیر تورم موجود قرار گرفتهاند صنعت نساجی كشور است كه میزان صادرات آن هم بعد از اختلافات مالیاتی بین صرافان و بانك مركزی تحت الشعاع قرار گرفته است. در چنین شرایطی اگر فعالیت كارخانهای متوقف شود، راهاندازی دوباره آن كار آسانی نخواهد بود و صاحبان چنین كارخانهای رغبت نمیكنند دوباره به فعالیت قبلی خود برگردند. به تازگی محمد مروج رئیس انجمن نساجی، تورم همراه با رونق را بسیار بهتر از تورم با ركود دانست و اظهار كرد كه در حال حاضر علاوه بر ركود موجود در بازارهای داخلی با كاهش صادرات نیز رو به رو هستیم. ابراهیم نكو كمیسیون اقتصادی مجلس در این زمینه در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «دولت باید وارد اختلافات بین صرافیها و بانك مركزی شود تا از ضررهایی كه این قانون مالیاتی برای صادرات ما ایجاد كردهاند جلوگیری كند. »
نساجی یكی از صنایعی است كه سابقه زیادی در ایران دارد. این صنعت یكی از نخستین صنایعی بود كه وارد ایران شد. با وجود این، در دهههای اخیر تعداد قابل توجهی كارخانه نساجی تعطیل شدند و اكنون نیز تعطیلی و زیان دادن این واحدهای صنعتی ادامه دارد. چالشهای موجود در صنعت نساجی ما چیست و چه راهكارهایی برای برون رفت از این چالشها وجود دارد؟
صنعت نساجی ما یك صنعت جا افتاده و با ظرفیتهای بالقوه است كه میتواند در سطح منطقه حرفی برای گفتن داشته باشد و در صورت حمایت در سطح جهانی نیز جایی را برای خود باز و عرض اندام كند. اما متاسفانه هنوز برای صنعت نساجی ما تعریفی درست به لحاظ اقتصادی و صنعتی وجود ندارد و صرفا صنعتی به نام صنعت نساجی داریم اما آن حمایتهایی كه باید شود و آن تسهیلاتی كه باید برای آن در نظر گرفته شود خیلی خوب و در حد ایده آل نیست. این صنعت میتواند در اشتغال زایی سهم بسزایی داشته باشد و میتواند در رشد اقتصادی نقش ایفا كند ولی برای آن برنامه مشخصی نداریم كه بتواند با تمام ظرفیت به حیات خود ادامه دهد. از جمله عواملی كه باید مدنظر قرار گیرد یكی اینكه، به درستی ظرفیتهای نساجی را نشناختهایم. از سوی دیگر به راحتی نباید از كنار تحریمها در سركوب این صنعت گذشت. تحریمها توانست به دلایل دیگری این صنعت را تحت الشعاع قرار بدهد و چیزی جز نام در برخی از قسمتهایش باقی نگذارد. به دنبال تحریمها متاسفانه در دولت قبلی ما شاهد این بودیم كه به وفور محصولات نساجی از كشورهای مختلف وارد میشوند كه به شكلهای متنوع میتوانستند با ما ارتباط داشته باشند. آنها به صورتهای مختلف محصولات خودشان را روانه كشور ما كردند و این صنعت را با مشكلات جدی مواجه كردند؛ صنعتی كه در واقع محصولات آن بومی است و متعلق به این كشور است و در برخی از جنبهها میتواند به یك برند تبدیل شود ولی محصولات مشابه آن از كشورهای دیگر وارد میشود و این صنعت را با قیمت و كیفیت پایین در برخی از بازارها دچار چالش میكند.
جز این مشكلات كه به آنها اشاره كردید و همواره وجود داشته است اكنون به نظر میرسد مشكل دیگری هم در این زمینه به وجود آمده است.
بهطور كلی باید گفت این صنعت به یك بازخوانی و تعریف جدی از سوی دولت نیاز دارد. دولت در وهله اول باید ظرفیتهای كشور و موانع رشد این قسمت و نیازهای این صنعت را به درستی بشناسد و تعریف كند و آنگاه برای آن سهمی را در رشد اقتصادی و اشتغالزایی تعریف کند. اگر این اتفاق بیفتد مسلما در بلندمدت شاهد خواهیم بود كه داشتههای ارزشمند ما در این صنعت چقدر مقهور واقع شده و ما نتوانستیم به درستی آن را مورد حمایت قرار دهیم. نیاز است كه در شرایط فعلی دولت برخی موانعی را كه به وجود آمده برطرف كند. در شرایط حاضر اینكه ما بخواهیم اینطور فكر كنیم كه توافقات باید تاثیر كاملا مثبتی روی صنعت بگذارد امكانپذیر نیست، چون توافقات به مرحله نهایی خود نرسیده و فقط به صورت مطلوب و در چارچوب یك توافق نامه است و قطعا بعد از توافق نهایی میتوان این صنعت را به درستی معرفی كرد و جایگاه آن را در سطح كشورهای دیگر هم نشان داد. دولت باید شرایط قبل از توافق را كه برای این صنعت وجود داشت احیا كند، یعنی آن چیزی كه میتواند برای صنعت نساجی ما نگرانكننده باشد، این است كه از همین الان احساس میكنند كه توافق برای ما هیچ سودی نخواهد داشت.
برخی معتقدند كه تورم همراه با رونق بهتر از تورم همراه با ركود است. به نظر شما برای چالشهای موجود در صادرات كدام بهتر است؟
رونق میتواند تورم را كنترل كند، یعنی به مرور زمان، وقتی كه رونق اقتصادی اتفاق بیفتد میتواند با توجه به مقتضیات پیش آمده تورم را خود به خود كنترل كند. این یك قاعده اقتصادی است اما زمانی كه ركود حاكم باشد حتی كنترل تورم هم نمیتواند كارساز باشد. شاید برای مدت كوتاهی بتواند شعاری و به صورت ظاهری آثاری را از خود نشان دهد اما در بلندمدت مسلما با شكست مواجه خواهد بود. به همین دلیل ما باید راه را باز بگذاریم و رونق اقتصادی را مدنظر قرار دهیم و برای آن برنامهریزی كنیم. این اتفاق خود به خود به صورت واقعی و منطقی و فنی و با توجه به واقعیتهای موجود بینالمللی و كشوری تورم را كنترل خواهد كرد و قابل برگشت نیست. ولی در حالت ركود اگر اقداماتی برای كنترل نرخ تورم صورت بگیرد مدتی میتواند پایدار باشد و بعد از آن شاید با شدت بیشتر خود را نشان دهد.
چه راهكارهایی پیش روی دولت برای اختلافات به وجود آمده بین صرافیها و بانك مركزی وجود دارد تا این اختلافات ضررهای جبرانناپذیری را بر صادرات ما وارد نیاورد؟
در بحث مالیاتها و اختلافی كه بین صرافیها و بانك مركزی پدیدار شده باید حتما لایحه به مجلس تقدیم شود و مجلس این اختلاف را حل كند. یعنی از طریق مصوبه مجلس میشود این اختلاف را كه منجر به چالش كشیده شدن صرافیها میشود و در نهایت باعث مختل شدن روابط بانك مركزی با صرافیهاست، حل كرد. اگر هم این مساله به صورت اختلافی است كه منجر به سوءتفاهماتی شده، آن هم باید دولت در اسرع وقت این مشكل را حل كند. وقتی اختلافی بین این دو وجود داشته باشد شاید قسمتی از ضررها به این دو مجموعه بر گردد ولی در نهایت به تمام صنایع برخواهد گشت و دولت باید دو راه را در نظر داشته باشد. یكی اینكه سوءتفاهمات را از بین ببرد یا مساله را به صورت یك لایحه با متن كوتاه با یك ماده یا یك تبصره به مجلس تقدیم كند تا در كمیسیون اقتصادی این قضیه مورد بررسی قرار بگیرد و اختلافات حل شود، تا قانون مالیات با مشكلات اینچنینی مواجه نشود و صادرات ما نیز تحت الشعاع آن قرار نگیرد. درباره مالیات از دیرباز در كشور ما مشكلات زیادی وجود داشته است. اصلاح نظام مالیاتی از ضرورتهای اقتصاد ماست اما این اصلاح باید كارشناسی شده انجام شود و وجه خوب آن این است كه این اتفاق با تصویب قانونی رخ بدهد.
نساجی یكی از صنایعی است كه سابقه زیادی در ایران دارد. این صنعت یكی از نخستین صنایعی بود كه وارد ایران شد. با وجود این، در دهههای اخیر تعداد قابل توجهی كارخانه نساجی تعطیل شدند و اكنون نیز تعطیلی و زیان دادن این واحدهای صنعتی ادامه دارد. چالشهای موجود در صنعت نساجی ما چیست و چه راهكارهایی برای برون رفت از این چالشها وجود دارد؟
صنعت نساجی ما یك صنعت جا افتاده و با ظرفیتهای بالقوه است كه میتواند در سطح منطقه حرفی برای گفتن داشته باشد و در صورت حمایت در سطح جهانی نیز جایی را برای خود باز و عرض اندام كند. اما متاسفانه هنوز برای صنعت نساجی ما تعریفی درست به لحاظ اقتصادی و صنعتی وجود ندارد و صرفا صنعتی به نام صنعت نساجی داریم اما آن حمایتهایی كه باید شود و آن تسهیلاتی كه باید برای آن در نظر گرفته شود خیلی خوب و در حد ایده آل نیست. این صنعت میتواند در اشتغال زایی سهم بسزایی داشته باشد و میتواند در رشد اقتصادی نقش ایفا كند ولی برای آن برنامه مشخصی نداریم كه بتواند با تمام ظرفیت به حیات خود ادامه دهد. از جمله عواملی كه باید مدنظر قرار گیرد یكی اینكه، به درستی ظرفیتهای نساجی را نشناختهایم. از سوی دیگر به راحتی نباید از كنار تحریمها در سركوب این صنعت گذشت. تحریمها توانست به دلایل دیگری این صنعت را تحت الشعاع قرار بدهد و چیزی جز نام در برخی از قسمتهایش باقی نگذارد. به دنبال تحریمها متاسفانه در دولت قبلی ما شاهد این بودیم كه به وفور محصولات نساجی از كشورهای مختلف وارد میشوند كه به شكلهای متنوع میتوانستند با ما ارتباط داشته باشند. آنها به صورتهای مختلف محصولات خودشان را روانه كشور ما كردند و این صنعت را با مشكلات جدی مواجه كردند؛ صنعتی كه در واقع محصولات آن بومی است و متعلق به این كشور است و در برخی از جنبهها میتواند به یك برند تبدیل شود ولی محصولات مشابه آن از كشورهای دیگر وارد میشود و این صنعت را با قیمت و كیفیت پایین در برخی از بازارها دچار چالش میكند.
جز این مشكلات كه به آنها اشاره كردید و همواره وجود داشته است اكنون به نظر میرسد مشكل دیگری هم در این زمینه به وجود آمده است.
بهطور كلی باید گفت این صنعت به یك بازخوانی و تعریف جدی از سوی دولت نیاز دارد. دولت در وهله اول باید ظرفیتهای كشور و موانع رشد این قسمت و نیازهای این صنعت را به درستی بشناسد و تعریف كند و آنگاه برای آن سهمی را در رشد اقتصادی و اشتغالزایی تعریف کند. اگر این اتفاق بیفتد مسلما در بلندمدت شاهد خواهیم بود كه داشتههای ارزشمند ما در این صنعت چقدر مقهور واقع شده و ما نتوانستیم به درستی آن را مورد حمایت قرار دهیم. نیاز است كه در شرایط فعلی دولت برخی موانعی را كه به وجود آمده برطرف كند. در شرایط حاضر اینكه ما بخواهیم اینطور فكر كنیم كه توافقات باید تاثیر كاملا مثبتی روی صنعت بگذارد امكانپذیر نیست، چون توافقات به مرحله نهایی خود نرسیده و فقط به صورت مطلوب و در چارچوب یك توافق نامه است و قطعا بعد از توافق نهایی میتوان این صنعت را به درستی معرفی كرد و جایگاه آن را در سطح كشورهای دیگر هم نشان داد. دولت باید شرایط قبل از توافق را كه برای این صنعت وجود داشت احیا كند، یعنی آن چیزی كه میتواند برای صنعت نساجی ما نگرانكننده باشد، این است كه از همین الان احساس میكنند كه توافق برای ما هیچ سودی نخواهد داشت.
برخی معتقدند كه تورم همراه با رونق بهتر از تورم همراه با ركود است. به نظر شما برای چالشهای موجود در صادرات كدام بهتر است؟
رونق میتواند تورم را كنترل كند، یعنی به مرور زمان، وقتی كه رونق اقتصادی اتفاق بیفتد میتواند با توجه به مقتضیات پیش آمده تورم را خود به خود كنترل كند. این یك قاعده اقتصادی است اما زمانی كه ركود حاكم باشد حتی كنترل تورم هم نمیتواند كارساز باشد. شاید برای مدت كوتاهی بتواند شعاری و به صورت ظاهری آثاری را از خود نشان دهد اما در بلندمدت مسلما با شكست مواجه خواهد بود. به همین دلیل ما باید راه را باز بگذاریم و رونق اقتصادی را مدنظر قرار دهیم و برای آن برنامهریزی كنیم. این اتفاق خود به خود به صورت واقعی و منطقی و فنی و با توجه به واقعیتهای موجود بینالمللی و كشوری تورم را كنترل خواهد كرد و قابل برگشت نیست. ولی در حالت ركود اگر اقداماتی برای كنترل نرخ تورم صورت بگیرد مدتی میتواند پایدار باشد و بعد از آن شاید با شدت بیشتر خود را نشان دهد.
چه راهكارهایی پیش روی دولت برای اختلافات به وجود آمده بین صرافیها و بانك مركزی وجود دارد تا این اختلافات ضررهای جبرانناپذیری را بر صادرات ما وارد نیاورد؟
در بحث مالیاتها و اختلافی كه بین صرافیها و بانك مركزی پدیدار شده باید حتما لایحه به مجلس تقدیم شود و مجلس این اختلاف را حل كند. یعنی از طریق مصوبه مجلس میشود این اختلاف را كه منجر به چالش كشیده شدن صرافیها میشود و در نهایت باعث مختل شدن روابط بانك مركزی با صرافیهاست، حل كرد. اگر هم این مساله به صورت اختلافی است كه منجر به سوءتفاهماتی شده، آن هم باید دولت در اسرع وقت این مشكل را حل كند. وقتی اختلافی بین این دو وجود داشته باشد شاید قسمتی از ضررها به این دو مجموعه بر گردد ولی در نهایت به تمام صنایع برخواهد گشت و دولت باید دو راه را در نظر داشته باشد. یكی اینكه سوءتفاهمات را از بین ببرد یا مساله را به صورت یك لایحه با متن كوتاه با یك ماده یا یك تبصره به مجلس تقدیم كند تا در كمیسیون اقتصادی این قضیه مورد بررسی قرار بگیرد و اختلافات حل شود، تا قانون مالیات با مشكلات اینچنینی مواجه نشود و صادرات ما نیز تحت الشعاع آن قرار نگیرد. درباره مالیات از دیرباز در كشور ما مشكلات زیادی وجود داشته است. اصلاح نظام مالیاتی از ضرورتهای اقتصاد ماست اما این اصلاح باید كارشناسی شده انجام شود و وجه خوب آن این است كه این اتفاق با تصویب قانونی رخ بدهد.