مصطفی بهشتیروی، فعال بانکی که به عنوان مذاکرهکننده برای برقراری روابط بینالمللی بانکی هیاتهای تجاری را همراهی میکند، در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران، چالشهای ارتباطات بینالمللی بانکی را اعلام کرد.
بعد از امضای برجام هیاتهای تجاری از کشورهای مختلف به ایران آمدند و هیاتهایی هم از اتاق ایران به کشورهای دیگر اعزام شدند. باوجود تمام مذاکرات برای افزایش روابط تجاری، مهمترین موضوعی که در همه ملاقاتها و همایشها به عنوان چالش پیش پای تجارت مطرح شد، موانع بانکی بود.
مصطفی بهشتیروی که به عنوان نماینده یکی از بانکهای فعال کشور در مذاکرات هیاتهای تجاری شرکت میکند، در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید هیچ مانع قانونی برای برقراری روابط بانکی ایران و کشورهای دیگر وجود ندارد. وابستگی بانکهای بزرگ دنیا به بانکهای آمریکایی و ترس از جریمه شدن است که این بانکها را برای کار با ایران بیانگیزه میکند.
گفتوگو با این فعال بانکی را در مورد ارتباطات بینالمللی بانکها میخوانید.
شما در زمینه بانکداری فعال هستید و در مذاکرات هیاتهای اقتصادی حضور داشتهاید، به نظر شما چرا هنوز روابط بانکی میان ایران و کشورهای دیگر ایجاد نشده است؟
در زمان تحریمها و قبل از امضای برجام تعداد محدودی از بانکها آنهم با هزینههای گزاف به ایران خدمات بانکی ارائه میدادند. پس از امضای برجام که فرصت همکاریهای زیادی به وجود آمد، ما هم در مورد روابط بانکی خیلی خوشبین بودیم و میپنداشتیم که روابط بانکی هم سریع برقرار میشود اما بعد از مدتی متوجه شدیم که خیلی خوشبین بودهایم و برقراری روابط کارگزاری به فرایندی طولانیتر احتیاج دارد.
چرا اینگونه است؟
همانطور که میدانید بر اساس برجام، احریمهای هستهای برداشته شد اما تحریمهای اولیه و غیر هستهای سر جای خود هستند. درعینحال بانکهای بزرگ دنیا که توسط اوفک (دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا) به خاطر معاملاتی که با ایران داشتند جریمه شده بودند، قراردادهایی به نام قرارداد تسویه امضا و بر اساس آن موظف شدهاند از بروز شرایط مشابه جلوگیری کنند تا مشمول جریمه جدید نشوند.
اینها عموماً بانکهای بزرگ دنیا هستند همان بانکهای تسویه یورو و دلار که وقتی قرار است یک بانک ایرانی با بانک کوچکی ارتباط برقرار کند و نقلوانتقال پول انجام دهد، باید حداقل یک بانک تسویه بینالمللی وارد این فرایند شود؛ این بانکها عموماً جریمهشدهاند و نگرانی از بابت جریمههای مجدد دارند.
ما برای رفع این مشکل تلاش کردیم در مرحله اول کاری کنیم که بانکهای تسویه ما و بانکهایی که با آن رابطه کارگزاری برقرار میکنیم، یکی باشند تا نقلوانتقال را بهعنوان یک ثبت سند حسابداری داخلی خود انجام دهند و مجبور نباشند از بانکی دیگر پیروی کنند یا بخواهند از طریق آن بانک وارد عمل شوند. این مسئله مهمترین مشکل ما است و در حال حاضر برای رفع این مشکل تلاش میکنیم.
یعنی برای برقراری روابط کارگزاری امیدواری وجود دارد؟
بله. بعد از اجرای برجام قرارداد روابط کارگزاری زیادی منعقدشده؛ ما ال.سیهایی را در بانکهای اروپایی بازکردهایم که گرچه بانکهای درجه اول نیستند اما چون به بانکهای آمریکایی وابسته نیستند و امور تطبیق با ایران را بهطور دقیق انجام دادهاند برای ارتباط بانکی با ایران آمادگی دارند.
من در هیات تجاری اخیر اتاق ایران به کرواسی حضور داشتم و در جلسات بانکی برای فعالان بانکی کروات شرح دادم که روابط مالی بانکهای ایران و خارجی هیچ ریسکی ندارد؛ ما همه کنترلها را بر روی خریدار و فروشنده و نوع کالا انجام میدهیم؛ همچنین در مرحله باز کردن ال.سی هم همه مدارک را بررسی میکنیم و از حمل کالا هم مطمئن میشویم. وقتی همهچیز درست بود از شما میخواهیم که از حساب ما پول بردارید و بهحساب طرف مبادله بریزید.
من در نشست با بانکهای کروات ابراز کردم که اگر ابهام و سؤالی دارید اعلام کنید ما برای شما توضیح میدهیم چراکه ما جزییات برجام و راهنماهای منتشره آن را دقیق مطالعه کردهایم.
اما مشکل ما بانکهایی است که خودشان بانک کارگزار یورو نیستند و نزد بانک دیگری حساب دارند. این بانکها در مقابل درخواست همکاری ما جواب سرراستی نمیدهند و چون از طرف آمریکا جریمهشدهاند بهسختی میتوان آنها را برای کار با ایران قانع کرد.
آنطورکه از صحبتهای شما برمیآید، ازنظر قانونی مشکلی در ارتباط بانکی ایران و کشورهای دیگر نیست و ترس از جریمه شدن مانع روابط بانکی کشورهای دیگر با ایران شده است، چگونه میتوان این مانع را بر طرف کرد؟
بر اساس راهنماها و دستورالعملهایی که اوفک منتشر کرده و آخرین نسخه آنهم در دسامبر 2016 بهروز شده، هیچ منعی برای همکاری بانکهای اروپایی با ایران از نظر مقررات مندرج در برجام وجود ندارد اما بانکها نگرانیهایی دارند. ضمن اینکه به گفته خودشان هزینه تطبیق برای کار با ایران بسیار بالاست و باید تکتک تراکنشها و مبادلات بانکی آنها بهطور کامل رسیدگی شود و همه موارد را دقیق بررسی کنند چراکه یک تراکنش ممکن است آنها را در معرض جریمه شدن از طرف آمریکا قرار دهد. بانکها هم سعی میکنند بهطورکلی قید رابطه با ایران را بزنند تا مشکلی برایشان ایجاد نشود، بهبیاندیگر سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند.
بهاینترتیب میبینیم که بانکها انگیزه زیادی برای کار با ایران از خود نشان نمیدهند گرچه گاهی هم انگیزههای سیاسی مشوق ایجاد رابطه بانکی میشود البته چنین مواردی فقط در ارتباط با بانکهای دولتی رخ میدهد. مثلاً دولت ترکیه توانست بانک دولتی خود با کارمزدهای گزافی که آن بانکها از ایرانیها گرفتند، به کار با ایران قانع کند اما بانکهای خصوصی ترکیه وارد کار با ایران نشدند.
هرچند مواضع رئیسجمهور آمریکا نسبت به برجام را هم نباید نادیده گرفت. او با موضعگیریهای خود نگرانی و وحشتی را ایجاد میکند و در امور بانکی با ایران اثر میگذارد.
بعضی معتقدند بانکهای داخلی ما استانداردهای لازم را برای کار با بانکهای خارجی ندارند. نظر شما در این مورد چیست؟
بهغیراز بانکهایی که ممکن است افرادی در سهامداری آنها حساسیتزا باشد، همه بانکها قابلیت تطبیق با بانکهای بینالمللی را دارند، سیستمهای مدیریت ریسک و ضد پولشویی را دارند. اینکه در داخل کشور روی استانداردهای بانکی و بحثهایی مانند اینکه بانکها شفاف نیستند، این قدر مانور میدهند، درست نیست. درنتیجه باید بگویم بانکها آمادگی برای برقراری رابطه کارگزاری دارند و این رابطههایی که برقرارشده در چارچوب همین مقررات بوده است.
اما زمانی که بحث فاینانس مالی مطرح میشود و قرار است یک بانک ایرانی وامگیرنده باشد، طبیعتاً بانک تسهیلات دهنده صورتهای مالی بانک را ارزیابی و تحلیل میکند. بر اساس میزان سرمایه و داراییها و نرخ بازده برای بانک، سقفی برای وام قائل میشود. نمیتوان انتظار داشت بانکی با سرمایه 400 میلیارد تومان بتواند یک خط اعتباری چهار هزار میلیارد تومانی برای ایران بگیرد.
برقراری روابط بانکی تا چه میزان در توسعه روابط تجاری با کشورهای دیگر مؤثر است؟
بعضی بانکهای ما در دهه 70 در کشورهای CIS شعبه داشتند. سالها بانک تجارتی ایران و اروپا در آلمان فعالیت داشت و بانکهای ایرانی در لندن و آلمان حضور داشتند و مشکل نقل و انتقالات پولی هم وجود نداشت. باید ببینیم در طول سالها این بانکها و روابط بانکی چقدر توانستند در توسعه تجارت ایران تأثیر بگذارند؟ من احساس میکنم تمرکز روی موضوع بانکی در این مدت بسیار زیاد شده است. هرچند اهمیت وجود بانک بهعنوان آخرین حلقه تجارت را نفی نمیکنم اما باید قبول کنیم که توسعه صادرات زیربناها و پیشنیازهای دیگری هم میخواهد که اگر روی آنها تمرکز کنیم و قدرت رقابت کالاهای خود را بالا ببریم نتایج بهتری میگیریم. به نظر بنده ما برای عرضه محصولات صادراتی و فروش کالاهای خود برنامه مدون و مشخص هدفگذاری شدهای نداریم.