سلاحورزی، نایبرئیس اتاق ایران معتقد است: اقتصاد ایران قربانی بازی سیاست شده است و هرروز از تواناییهایش برای بهبود و پیشرفت کاسته میشود. باید تعامل با جهان را بهجای تقابل در دستور کار قرار دهیم تا گره اصلی باز شود.
شهروندان ایرانی تفاوتی با همتایان خود در سایر سرزمینها ندارند. نیازهای ایرانیان نیز همان نیازهای همه انسانهای جهان است. مردم ما میخواهند در کنار زندگی با آرامش و آسایش با خانواده خود کسبوکاری همراه با عزت و آبرو و درآمد مناسب داشته باشند و با کار و تلاش سطح رفاه مادی خود را افزایش دهند. به همین دلیل هم برای رسیدن به این هدف بزرگ زندگی خود به کسانی که ادعا دارند برای دستیابی به این آرزوها و تمایلات واقعی برنامه کارآمد دارند رأی میدهند، تا آنها در قالب دولت و مجلس و شورا فعالیت کنند.
واقعیت تلخ این است که در همه سالهای پس از جنگ تا امروز نهاد دولت در ایران توانایی کافی و اختیار و اقتدار لازم برای فعالیت را به دست نیاورده است. علاوه بر این نهاد حتی آنجا که قدرت سیاستگذاری داشته، نیز متأسفانه توانایی کارشناسی و اجرایی لازم برای بهبود کسبوکار مردم را نداشته است.
تجربه مدیریت غیرکارشناسی و برپایه هیجان و کوتاهنگرانه دولتهای نهم و دهم در اداره کشور که به سقوط اقتصاد کلان و بر باد دادن امکانات مادی بنگاه ها و خانواده منجر شد، هنوز آثار و پیامدهای تأسفبارش ادامه داشته و قابل رؤیت است.
دولت یازدهم با استفاده از فضای تازه پدیدارشده در داخل و مناسبات نو با دنیا در دلهای ایرانیان نور امید تاباند و چشمانداز روشنتری را ترسیم کرد. اما با تاسف باید گفت روش نادرست مبارزه سیاسی در ایران برای کسب قدرت از سوی احزاب و گروهها این چشمانداز روشن را بهمرور بهسوی تاریکی کشاند. از سوی دیگر و برخلاف انتظار ایرانیان روند سازگاری با دنیا که یک متغیر کلیدی درگشایش امور اقتصادی بوده و هست نیز به نتیجه نرسید و میوهای نداد. این دو عامل اما بهمرور بر ارکان زندگی اقتصادی ایرانیان سایه انداخت و باعث به بیراهه کشاندن تصمیمها و بروز گرههای کور بر کسبوکار شهروندان شد. در شرایط امروز ایران با این واقعیت تلخ مواجه هستیم که شوربختانه نهاد دولت و سایر نهادهای قدرت بهجای اینکه با روشنسازی و بهبود فضای کار و کسب ملی و تلاش برای باز کردن بزرگراهی در این مسیر به کورتر کردن راه و ابهام و غبار بیشتر دامن میزنند. در حال حاضر شاید برای اکثریت شهروندان روشن باشد که اقتصاد ایران قربانی بازی سیاست شده است و هرروز از تواناییهایش برای بهبود و پیشرفت کاسته میشود.
برای نشان دادن درستی این ادعا میتوان مثال های متعددی را از حال و روز کنونی ایران به میان آورد. با هدف روشنگری بیشتر به برخی مسائل اشاره میشود. پشنهاد داریم روزهایی که دولت یازدهم با همه توان کارشناسی و سیاسی برخواسته ازنیروی رأی شهروندان تلاش خوبی را برای رساندن پرونده هستهای به نقطهای امن در دستور کارداشت، نورامید دردل ایرانیان تابانده شده و شهروندان ایرانی با خرسندی به روزهای شاد پسابرجام میاندیشیدند.
این امیدواری در دل شرکتهای خارجی نیز پدیدار شده بود و آنها نیز با شتاب و در یک حالت خوشبینی به بازار ایران چشم دوخته بودند. در همین فضا بود که آجرهای دیوار تحریم ترک برداشته و ایران توانست بازار ازدسترفته نفت را مجدداً به دست آورد و درآمد حاصل از صادرات را افزایش دهد. در این حالت بود که ناگهان توفان نقد وزیدن گرفت و با گردوغبار راه ادامه کار بسته شد و عملاً سرمایهای به ایران نیامد و گرهها کور و کورتر شد. تا امروز که دوباره در آستانه تحریمهای احتمالی جدید هستیم. از سوی دیگر در این شرایط درحالیکه دولت میتوانست با تمهیدات هوشمندانه زمینه واقعی شدن قیمت بنزین، گاز و آب و برق و دلار را بهمرور ایجاد کند، به دلیل درگیر شدن در رقابتهای سیاسی داخلی زمان را از دست داد و حالا به نقطهای رسیدهایم که بازار ارز با گره کور مواجه شده است و تبدیل به بحران جدی شده، بازار پول به کلاف سردرگم شباهت دارد و بازار انرژی در بدترین وضع ممکن به سر میبرد.
به نظر میرسد مجموعه شرایط بهگونهای است که متأسفانه کسبوکار ایرانیان به بیرون از ایران گرهخورده و چون آن گره باز نمیشود متأسفانه بر پیچیدگیهای کار اضافه میشود. باید تعامل با جهان را بهجای تقابل در دستور کار قرار دهیم تا گره اصلی باز شود.